پروفسور کامبیز بدیع
عنوان: امکان، ادغام و ادراک: سیری در باب منطق بازشناسی
https://scholar.google.com/citations?user=9naXjZAAAAAJ&hl=en
https://www.itrc.ac.ir/people/%DA%A9%D8%A7%D9%85%D8%A8%DB%8C%D8%B2-%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D8%B9
ایمیل: k_badie@itrc.ac.ir
استاد مهندسی برق، شناسایی الگو و هوش مصنوعینکته کلیدی مشترک در تمامی رویکردها به بازشناسی الگوهای ترکیبی ( الگوهای متشکل از چند طبقه)، این است که ابتدا برخی اجزای پایه ای/ اصلی می باید شناسایی شده تا سپس بر پایه آن فرآیند طبقه بندی با هدف تعیین مناسبترین طبقات تحقق یابد. مساله اصلی در چنین رویکردهایی، باور آن ها بر حضور یک تکنیک پیش پردازشی خوش ساخت است که بتواند گونه های اجزای یاد شده را بطرز واحد و بدون هیچ نیاز به طرح بازه ای از امکانات تعیین نماید. معذالک، این باور می تواند به نوعی تورش ( سوگیری) در خصوص فرآیند بازشناسی، بویژه در مواردی که اجزای الگو در حد کافی کژدیس/ معوج هستند، بیانجامد. با در نظر گرفتن این نکته، این پرسش مطرح می شود که چگونه می توان بازه امکانات را برای اجزای یک الگوی ترکیبی تعیین نمود. واقعیت این است که این بازه اساساً می باید بر پایه صور گوناگونی که یک جزء پایه ای/ اصلی در قبال طبقات گوناگون برخوردار است، بنا نهاده شود. بطور مثال، در مقوله بازشناسی اشکال، ایده پایه ای این است که اجزاء متعلق به رسته های مختلف یک شکل با خواص ساختاری ویژه، به گونه ای که از توان ارضاء روابط معنادار فی مابین برخوردار باشند، قرار می گیرند. با توجه به این نکته، همراه با حضور یک شکل، این امکان برای هرجزء و نیز روابط میان اجزای همسایه وجود دارد که به بازه ای از طبقات تعلق پذیر باشند. بدیهی است که، به برخی ملاحظات ریاضی، که توانایی سنجش چنین درجه امکانی را، هم برای اجزاء و هم برای روابط فی مابین دارا باشند، نیاز داریم. بدین منوال، الگوی یک شکل را می توان در قالب مجموعه ای از بردارهای ویژگی که از ترکیبی از اطلاعات مرتبط با درجات امکان متوسط برای اجزاء معنادار و روابط معنادار فی مابین تشکیل یافته اند، بازنمایی نمود. با لحاظ کردن این نکته، مساله بازشناسی الگوی اشکال را می توان در قالب طبقه بندی الگوهای اشکال با چنین خصیصه هایی متصور شد. در این ارتباط، برداری که حاوی درجات امکان متوسط برای اجزای معنادار و روابط فی مابین است، پا به عرصه ظهور نهاده که در واقع یک بازنمایی نسبی از وضعیت موجودیت های معناداری که هویت یک الگو را شکل می دهند، تلقی می گردد. چنین رویکردی، این امکان را فراهم می آورد تا بتوان الگوهای ترکیبی را به نحو معقولی بازشناسی نمود. این نکته مارا بدان می رساند که در مواجهه با یک الگوی ترکیبی، از نوعی فرآیند طبقه بندی سلسله مراتبی در ت��یین دنباله ای از طبقات که کمترین فاصله را با این الگو داشته باشد، بهره جوییم. بدین منوال که، ابتدا مناسبترین طبقات به طرز معقولی شناسایی شده، آنگاه این طبقات بر طبق درجه شباهتشان با الگوی ورودی مرتب گردند. با آغاز از اولین طبقه، این روال با هدف یافتن طبقاتی که قادر به کم کردن فاصله باشند تکرار گردیده و کل فرآیند تا مرحله ای ادامه می یابد که فاصله بین الگوی ورودی و دنباله طبقات تعیین شده به مقدار اغماض پذیری کاهش یابد.
................................................................................................................................................................
پروفسور مجید اسحاقی گرجی
https://meshaghi.profile.semnan.ac.ir/#about_me
https://scholar.google.com/citations?user=9HC7aRkAAAAJ
Email: meshaghi@semnan.ac.ir
شرح سخنرانی:
در این سخنرانی، ابتدا عقلانیت و سبک کاربرد آن در نظریه بازی ها را مطرح کرده، سپس تصمیم گیری هر یک از بازیکنان بر اساس سود و زیان خود و دیگر بازیکنان مفهوم ابرعقلانیت را بیان کرده و به کاربردهای آن در مدل بازی های دو در دو می پردازیم. در نهایت مزیت های مدل جدید بر مدلهای پیشین را با بیان مثالهای مختلف نشان می دهیم.
مهلت ارسال مقاله
1399/06/30اعلام نتایج داوری
1399/07/15آخرین مهلت ثبت نام
1399/07/19آغاز روز برگزاری
1399/08/01پایان روز برگزاری
1399/08/02